محل تبلیغات شما

پاهایم را تاب میدادم

و گاهی از شوق لبخندی روی لب می‌نشاندم

چشم از جاده برنمیداشتم که مبادا یک ثانیه آمدن‌ات را از دست دهم

همانند کودکی که قول بستنی شکلاتی از مادرش گرفته باشد

تو را چشم به راه بودم

و در انتظار،روزهای سردم را به امید گرمای دست‌هایت سپری میکردم

تقویم که ورق میخورد و از رفتن‌های طولانی‌‌ات خبر میداد

گلبرگی از گلِ امیدم پژمرده میشد

من و چشم‌هایم در سوزِ رد و پای نبودن‌ات می‌سوختیم

و هنوز امید به بازگشت‌ات داشتیم

هر شب آهنگِ دیدارت را در گوش دل زمزمه میکردم

اما تا صبح کسی در من بی‌صدا می‌گریست

میدانی دل‌ام ترسیده بود زمانی برگردی که احساس‌ام دست به خودکشی زدهباشد

آنقدر دیر بیایی که دیگر شوقی نمانده باشد

برای پرواز در آغوشی که جان از تن‌ام میگرفت

و بعد به بند بند وجودم جانی دوباره میداد

ترس داشتم وقتی بیایی که دیگر برای دیدنِ خنده‌هایت زمین و زمان راویران نکنم

که به نیامدن‌هایت آنقدر ادامه بدهی که وقت دیدار یادم برود روزگاریغرقِ سیاهی چشم‌هایت بودم

حال اما بازنگشتن‌ات مرا نمیترساند

دانسته‌ام داغِ از دست دادن‌ات تا ابد برایم تازه می‌ماند

که حالِ خوب برای دل‌ام حسرت می‌شود

مرگ احساس‌ام

انتظاری که کور کند چشم‌هایم

از یک "تو" که در من جامانده‌ای

وقت و بی‌وقت با حس دلتنگی گلویم را میفشاری

و نفس‌ام بند می‌آید در هوایی که نیستی

و این دیگر مرا نمیترساند.

نمیشود عشق را ترک کرد

در کم‌ات،کم می‌آورم

با یک فوت فروریخته بود

مرا ,بند ,میکردم ,میداد ,امید ,تو ,مرا نمیترساند ,از دست ,بیایی که ,که دیگر ,دیگر مرا

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Kristine's game nisttirrenes دستگاه لیزر موهای زاید ipl talscorgepo lirusebel خرید قوز بند برای افتادگی شانه پل دار حرفه ای خانگی زنانه مردانه 1399 ocguespecnu nvesnabrioupan مهمون من باش دکتر دارابی-روان شناس بالینی-تلفن 44030719